نویسندگان ایرانی

آیا نیمه گمشده وجود دارد
آیا نیمه گمشده حقیقت دارد؟ نیمه گمشده یعنی چه؟ ، اگر بخواهم جواب مثبت به این سوالات بدهم، نشان از نگاهی سطحی به نظم حاکم در جهان هستی است
ادامه مطلبموضوعات

عاشقانه های شبانه من نامه سوم از میترا زارع
نامه سوم از سری عاشقانه های شبانه به همراه زیباترین جملات ودلنوشته های عاشقانه | زیباترین جملات عاشقانه و دلتنگی شبانه
ادامه مطلبموضوعات

عاشقانه های شبانه من نامه دوم از میترا زارع
نامه دوم از سری عاشقانه های شبانه به همراه زیباترین جملات ودلنوشته های عاشقانه | جشن کاشت | زیباترین جملات عاشقانه و دلتنگی شبانه
ادامه مطلبموضوعات

نقد طنز سریال اسکویید گیم نویسنده سین جاوید
سریال اسکویید گیم یا سریال بازی مرکب | نقد سریال اسکویید گیم Squid Game از نوینده طنز خانم سین جاوید
ادامه مطلبموضوعات

عاشقانه های شبانه من از جشن مهرگان نویسنده میترا زارع
نامه اول از سری عاشقانه های شبانه به همراه زیباترین جملات ودلنوشته های عاشقانه | دیدار و بوسه و آغوش ، صدای قلبم ، سرزمین تو ، سرزمین من
ادامه مطلبموضوعات

کهن الگوها و آرکتایپ های زنانه و مردانه
آرکتایپ های زنان و مردان الگوهای اولیه شخصیت و نقش روانشناختی اسطوره های باستانی در افراد از نظر علم آسترولوژی | کهن الگوهای زنانه و مردانه
ادامه مطلبموضوعات

کهن الگوی سایه و تاثیر آن بر زندگی ما
نظریه سایه یونگ | معمولا رنجش ما از افراد به خاطر مشکلات مشابه درونی خود ما است | چگونه سایه های خود را بشناسیم و انواع سایه های شخصیتی
ادامه مطلبموضوعات

تئوری انتخاب-افراد چرا و چگونه رفتار می کنند
تئوری انتخاب میگوید افراد تصمیماتشان را بر اساس انتظارات نتایج انتخاب های مختلف اتخاذ می کنند، با هدف حداکثر رضایت و حداقل نارضایتی
ادامه مطلبموضوعات

خدا زن را می آفرید چه نقشه ای در سر داشت
هشتم مارس روز جهانی زن ، خدا زن را میآفرید چه نقشه ای در سر داشت به شفای کدام بخش از این عالم هستی فکر میکرد؟ توانمندترین زنان زنان حوا
ادامه مطلبموضوعات

دعوت به همکاری از مترجمان ترکی استانبولی
مترجمان ترکی استانبولی | مترجمان نویسندگان ترک | کتاب های ترجمه شده و منتشر نشده از زبان ترکی استانبولی | ناشرانی که قراردادشان لغو شده
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
