طنز تلخ

از همراهی نویسندگان علمی تخصصی و داستان نویسان استقبال می کنیم و امید است با خدمات متنوع مجله ازمیرتایمز سهمی در ارتقای فرهنگی و تعامل دوسویه مجله و مخاطبین آن ایفا نماییم

Tags page

نقد طنز سریال اسکویید گیم نویسنده سین جاوید

سریال اسکویید گیم یا سریال بازی مرکب | نقد سریال اسکویید گیم Squid Game از نوینده طنز خانم سین جاوید

ادامه مطلب
موضوعات
نقد طنز سریال اسکویید گیم نویسنده سین جاوید

تنها روز سال که فرزند معلم ها از شغل مادرشون لذت میبرند

روز معلم تنها روز سال که فرزند معلمها از شاغل بودن مادرشون لذت کامل میبرن و من سین جاوید ، جبران خلیل جبران وهی تو ذهنم مرور میکنم

ادامه مطلب
موضوعات
تنها روز سال که فرزند معلم ها از شغل مادرشون لذت میبرند

داستان طنز سنگها برای که به صدا درمی آیند

داستان طنز سنگ کلیه های نازنین من ، بدبختی از آنجا شروع شدکه یک ویروس خوش خط وخال زیبا روی زشت پندار جهان و گرفتار کرد ویروس کورونا یا کرونا

ادامه مطلب
موضوعات
داستان طنز سنگها برای که به صدا درمی آیند

روزی که در ایران باید بنام روز استرس ملی نامگذاری شود

سیزده خرداد روزی که در ایران باید بنام روز استرس ملی نامگذاری شود روز تولد من روزی که بانک کارآفرین و شهر صادرات تبریک تولد ارسال می کنند

ادامه مطلب
موضوعات
روزی که در ایران باید بنام روز استرس ملی نامگذاری شود

داستان طنز گیاه خواری از سین جاوید

گیاه خواری در دین بلکه آخرت و اعمال اخروی هم تاثیر گذاره ، مطمئنم بهشتیان گیاه خوارند ، گیاه خواری در بهشت خبری از کباب بره و مرغ بریان نیست

ادامه مطلب
موضوعات
داستان طنز گیاه خواری از سین جاوید

داستن طنز استخراج بیت کوین در خانه

استخراج بیت کوین در خانه یعنی کرک و پر و پشم بقیه اعضا ریخت که خدایا این بنده خدا اسمش و بلد نیست بنویسه بیت کوین چجوری استخراج میکمه

ادامه مطلب
موضوعات
داستن طنز استخراج بیت کوین در خانه

زنده از آنم که نباشدکفنم

شب عید است و گرفتار زن خویشتنم ، شعر طنز تلخ از دکتر مسیح رضوانی ، عید نوروز شادی رازآلودی در خود دارد و چیزی را در اعماق دل ما پیدا میکند

ادامه مطلب
موضوعات
زنده از آنم که نباشدکفنم

اعمال نوروزی آریایی

کلامی چند اندر اعمال نوروز آریایی و انجام پاره ای اقدامات سال بی پولی و بیماری برای من سالی پر تلاش برای پر بودن از بی عاری و بی خیالی

ادامه مطلب
موضوعات
اعمال نوروزی آریایی
داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود

در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند.  خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته. 

داستان کوتاه و جذاب مژگان
داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی