آرشیو مسیح رضوانی

فکر میکنید آدم از چه میمیرد؟
فکر میکنید آدم از چه میمیرد؟ از گرسنگی؟ از سیگار؟ از غصه؟ درس های که یک معامله گر از فارکس یاد نمیگیرد نویسنده دکتر مسیح رضوانی
ادامه مطلبموضوعات

زنده از آنم که نباشدکفنم
شب عید است و گرفتار زن خویشتنم ، شعر طنز تلخ از دکتر مسیح رضوانی ، عید نوروز شادی رازآلودی در خود دارد و چیزی را در اعماق دل ما پیدا میکند
ادامه مطلبموضوعات

من یک آشغال خور نیستم
من یک آشغال خور نیستم آیا عشق یعنی پیدا کردن فرد مناسب اما در حقیقت عشق یعنی تبدیل شدن به یک فرد مناسب واژه ای که دنیا را بهم ریخته است
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
