جامعه شناسی

آیا نیمه گمشده وجود دارد
آیا نیمه گمشده حقیقت دارد؟ نیمه گمشده یعنی چه؟ ، اگر بخواهم جواب مثبت به این سوالات بدهم، نشان از نگاهی سطحی به نظم حاکم در جهان هستی است
ادامه مطلبموضوعات

استایل دختر الکترونیکی استایل محبوب تیک تاکر ها
استایل دختر الکترونیکی استایل ترند تیک تاک و استایل محبوب تیک تاکرها | دختران الکترونیکی حالت چهره معروف به دختر مو صورتی تیک تاک
ادامه مطلبموضوعات

هایپ، استایل خیابانی لوکس و تاثیرگذار
هایپ استایل (Hype) استایل شیک خیابانی و تاثیرگذار و عناصر اصلی آن - انواع هایپ و ارتباط شرکت نوشابه انرژی زا هایپ اصل و استایل هایپ
ادامه مطلبموضوعات

استایل ایمو استایل احساسی نوجوانان
ایمو Eno استایل | استایل ایمو استایل احساسی محبوب نوجوانان | ایمو برگرفته از کلمه emotion به معنای احساس است | مدل موی استایل ایمو
ادامه مطلبموضوعات

نمادها و مفاهیم گوشواره و پیرسینگ در مردان
حکم گوشواره برای مرد | معنی گوشواره در گوش چپ و راست مردان | آیا همجنسگرایی در مردان با گوشواره ارتباط دارد | پیرسینگ برای مردان
ادامه مطلبموضوعات

زنان، مد و ادبیات در دوره گذار از امپراتوری عثمانی
تغییر و آزادی لباس زنان در ترکیه | زنان دکلته پوش ، مد و مدرنیته از دوره عثمانی تا جمهوری در ترکیه | پوشش، قدرت و قلم از نگاه نویسنده ترک
ادامه مطلبموضوعات

نگرش ادبیات ترکیه به شب یلدا
ترجمه ای از نگرش ادبیات ترکیه به شب یلدا از زبان ترکی استانبولی شب یلدا در ترکیه yelda gecesi یا Şeb-i Yelda شب یلدا به ترکی استانبولی
ادامه مطلبموضوعات

فرهنگ آرایش مردان روندی نوین در عصر امروز
آیا آرایش مردان نشان دهنده گرایش جنسی خاصی است؟ سلبریتی های مردی که با آرایش دیده شده اند | آرایش مردانه ابزار زیبایی پذیرش تحولات فرهنگی
ادامه مطلبموضوعات

جذابیت و غنای فرهنگی در استایل بوهمی ترکیه
استایل بوهمی ترکیه با لباس های طبیعی، زیورآلات دست ساز و الگوهای محلی، نمایانگر تنوع فرهنگی و هنری این کشور است، با تلفیقی از سنت و مدرنیته
ادامه مطلبموضوعات

طرز تهیه کباب کیرده گنجینه ای از آشپزی عثمانی ترکیه
غذای ترکیه ای با گوشت ، غذای سنتی عثمانی با ترکیبی از گوشت گوسفند و کرپ ، طعمی بی نظیر و به یادماندنی از بورسا و ازمیر به سفره شما می آید
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
