فلسفی

آیا نیمه گمشده وجود دارد
آیا نیمه گمشده حقیقت دارد؟ نیمه گمشده یعنی چه؟ ، اگر بخواهم جواب مثبت به این سوالات بدهم، نشان از نگاهی سطحی به نظم حاکم در جهان هستی است
ادامه مطلبموضوعات

استایل دختر الکترونیکی استایل محبوب تیک تاکر ها
استایل دختر الکترونیکی استایل ترند تیک تاک و استایل محبوب تیک تاکرها | دختران الکترونیکی حالت چهره معروف به دختر مو صورتی تیک تاک
ادامه مطلبموضوعات

رازهای نهفته در انواع بوسه
انواع بوسه فقط نشانه عشق نیستند؛ هر بوسه معنا، پیام و حسی پنهان دارد. راز پشت این زبان بی کلام را کشف کنید | معنا و تأثیر بوسه ها در روابط
ادامه مطلبموضوعات

استایل ایمو استایل احساسی نوجوانان
ایمو Eno استایل | استایل ایمو استایل احساسی محبوب نوجوانان | ایمو برگرفته از کلمه emotion به معنای احساس است | مدل موی استایل ایمو
ادامه مطلبموضوعات

نمادها و مفاهیم گوشواره و پیرسینگ در مردان
حکم گوشواره برای مرد | معنی گوشواره در گوش چپ و راست مردان | آیا همجنسگرایی در مردان با گوشواره ارتباط دارد | پیرسینگ برای مردان
ادامه مطلبموضوعات

زنان، مد و ادبیات در دوره گذار از امپراتوری عثمانی
تغییر و آزادی لباس زنان در ترکیه | زنان دکلته پوش ، مد و مدرنیته از دوره عثمانی تا جمهوری در ترکیه | پوشش، قدرت و قلم از نگاه نویسنده ترک
ادامه مطلبموضوعات

فرهنگ آرایش مردان روندی نوین در عصر امروز
آیا آرایش مردان نشان دهنده گرایش جنسی خاصی است؟ سلبریتی های مردی که با آرایش دیده شده اند | آرایش مردانه ابزار زیبایی پذیرش تحولات فرهنگی
ادامه مطلبموضوعات

تعریف داداش یا همان لوطی در فرهنگ ترکیه
داداش با معادل فارسی لوطی ، نماد جوانمردی و شجاعت در فرهنگ ارزروم است. در فرهنگ ارزروم داداش حافظ ارزشهای اخلاقی و مدافع مظلومان می باشد
ادامه مطلبموضوعات

کهن الگوها و آرکتایپ های زنانه و مردانه
آرکتایپ های زنان و مردان الگوهای اولیه شخصیت و نقش روانشناختی اسطوره های باستانی در افراد از نظر علم آسترولوژی | کهن الگوهای زنانه و مردانه
ادامه مطلبموضوعات

تحلیل رمان 1984 تصویری از دنیایی که آزادی در آن مرده است
تحلیل و نقد رمان 1984 جورج اورول: کابوس یک آینده استبدادی. بررسی دقیق مفاهیم نظارت دولتی، کنترل ذهن، تبلیغات و نقش انجمن ضد سکس
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
