آرشیو هما

یک کم من را نوازش کن - خاطرات عاشقانه هما
دلم برای نگاهش دلتنگ شده یک کم من را نوازش کن خاطرات عاشقانه هما ، دارویی که برای یک انسان وجود دارد یک انسان دیگست امیر تتلو
ادامه مطلبموضوعات

مهاجرت بکنیم یا نه - تجربه شخصی من
مهاجرت به ازمیر ترکیه ، از من می پرسن مهاجرت کنیم خوبه؟ مهاجرت به ترکیه یا مهاجرت به کشور دیگه ، جواب این سوال رو فقط خودتون بدید
ادامه مطلبموضوعات

تولدی دوباره و زندگی بدون او
سال 85 تصمیم مهاجرت به ترکیه در ذهنم شکل گرفت حتی اگر نمیخواهی خنده تو کافیست تا از آسمان ها صدایش به من برسد ازمیر و استانبول
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
