شماره سی و سوم مجله مد و ادبیات ترکیه ازمیر تایمز
برای دانلود انتشارات دیگر ازمیرتایمز به بخش آرشیومراجعه نمایید

استایل گوتیک (گاتیک) چیست و چگونه با استایل گوتیک لباس بپوشیم؟
سبک پوشش گوتیک که به ویژه در بین دختران جوان باعث برانگیختگی می شود، توجه دخترانی را که می خواهند متفاوت و مرموز باشند نیز به خود جلب می کند. به همین دلیل، چند تغییر و نکته کافی خواهد بود تا سبک لباس فعلی را به سبک گوتیک تبدیل کنید. اول از همه باید دانست که رنگ اصلی مشکی است و رنگ های مشکی و طوسی را باید در انتخابات خود ترجیح دهید.

این استایل برای خانم هایی که دوست دارند مرموز باشند جذاب است
- سبک لباس گوتیک چیست؟
- چگونه به سبک گوتیک لباس بپوشیم؟
- نکاتی در مورد لباس پوشیدن با استایل گوتیک؟
- پیشنهادات ست و ترکیبی استایل گوتیک؟
- لباس پوشیدن به سبک مرموز و غمگین
- زنانی که می خواهند زنانگی را به منصه ظهور برسانند
- آرایش اغراق آمیز و کفش های پاشنه بلند
- کرست و جوراب تور ماهی برجسته ترین قطعات سبک گوتیک
- استفاده از لاک های مشکی برای مردان
- انگشتر و پیرسینگ
- آرایش گوتیک، چشم های با سایه های مشکی و مداد مشکی
نیم نگاهی به رژیم غذایی کتوژنیک و مزایای آن
آیا شما تصمیم به لاغر شدن گرفته اید؟
- احتمالا با چرخه باطل زیر کاملا آشنا هستید:
- تصمیم می گیرید لاغر شوید.
- اکثر وعده های غذایی خود را با سالاد جایگزین می کنید.
- ضعف، گرسنگی و درنتیجه فشار عصبی شما را کم کم از ادامه رژیم خسته و منصرف می سازد.
- رژیم خود را رها کرده و دچار پرخوری عصبی می شوید.
- تمام زحمات شما برای لاغر شدن به هدر رفته است.

داستان کوتاه سرنوشت
داستان سرنوشت دختری شلخته نامرتب و افسرده و کشف راز رقص باله پدربزرگش
نویسنده: Özge Aydın Özcan ترجمه از ترکی استانبولی: س.حمید رابط
یک ضرب المثل و یک داستان قدیمی در مورد ساختمان سنگی و عظیم کالج آمریکایی هارپوت وجود دارد که آن را خانه ی میسیونرها می نامد.
از زمانی که خودم را می شناسم اینگونه بوده!
دیروز با همین کنجکاوی تنها در مدرسه قدم می زدم. کشیشان با شنل های بزرگ و راهبه های سیاه پوش بسیار عجیب بودند. همان موقع بود که برای اولین بار خانم انجل را دیدم. او گروهی از دانش آموزان را در حیاط به صف کرده و قدم می زندند. پشت تنه چند صد ساله درخت گردو با فاصله کمی پنهان شدم و شروع به تماشای آنها کردم. در همین حین، خانم انجل چند قدمی به سمت چپ حیاط رفت، جلوی جعبه بزرگی که نمیتوانستم بفهمم چیست، خم شد، با دستش کاری کرد... و ناگهان یک موسیقی فوقالعاده در محیط پخش شد.

نسخه شماره سی و دوم مجله مد و ادبیات ترکیه مجله ازمیرتایمز
ترجمه از ترکی استانبولی: س.حمید.رابطمطالب مرتبط
داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.






