علی سروری
علی سروری نویسنده نوپای اهل افغانستان - بر دل تاریخ خواهم نوشت صدای نسل خاموش را ، میمانم تا رسم ماندن برجا باشد ، ادبیات افغانستان

دهکده کوچک ما نویسنده افغان علی سروری
نویسنده افغان افغانستان علی سروری و جنگ طالبان ، در دنیای اطراف من از ابر هایشان خون میبارد تا باران و برف اشک و طالبان انقلاب تا پیروزی
ادامه مطلبموضوعات

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.
