یک دختر متولد آذر

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

ازمیرتایمز > آرشیو پادکست ها > پادکست ازمیرتایمز > یک دختر متولد آذر
  • دل نوشته های صوتی
  • تاریخ بروز رسانی 2022 Aralık 25
  • تعداد قسمت: 9
  • کل مدت زمان: 22 دقیقه
  • ژانر : عاشقانه

گوینده: هما
یک دختر متولد آذر

دلنوشته های یک دختر آذر ماهی


بودنت را چگونه توصیف کنم؟ | جادوی نگاهت | آیا واقعا ارزشش را داشت؟

امروز زودتر نوشتن را اغاز کردم. زودتر از پایان. حسی قبل از دیدارت. حسی پر از کشش و نیاز به بودنت و خواستن و خوشحالی برای دیدنت. چشمهای پر از امید و انگیزه ات و چشمانی که هیچ وقت نگرانی در آن حتی لحظه ای حس نکردم.

زمانش که برسد ؛ خواسته هایت ، داشته هایت شده اند و آرزوها ، جزئی از روزمرگی هایت .

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

دروغ 13 سیزده

2 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

گفتی .... گفتم

0 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

دوست

1 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

تو بهترین خودت باش

2 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

جادوی نگاهت

3 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

یکشنبه ای متفاوت

2 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

روز ولنتاین

4 دقیقه
2022 Aralık 25

پادکست دختر متولد آذر | از سری پادکست های کانال ازمیر تایمز | در فراز و نشیب های زندگی | homaa

داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود

در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند.  خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته. 

داستان کوتاه و جذاب مژگان
داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی