نسخه شماره بیست و هشتم مجله مد و ادبیات ترکیه مجله ازمیر تایمز
معرفی کتاب یک روسپی خیابانی (هتل زنیت) - ترجمه فارسی از ترکی استانبولی داستان کوتاه وقتی پاهایم یاری نکرد از نویسنده ترکیه ای - مسابقات فشن تراست عربیا
مصاحبه اختصاصی با هدی فیوج مدیرعامل شرکت ایودا
برای دانلود انتشارات دیگر ازمیرتایمز به بخش آرشیومراجعه نمایید


داستان کوتاه ترکی از استابولی وقتی پاهایم یاری نکرد داستانی عمیق
همه جا خشک خشک بود . حتی یک سبزه هم نبود. یک مقاومت قرمز... هوا مه آلود بود. بوی شدیدی بینی را می سوزاند. میخواهم از اینجا فرار کنم ، زمین خاکستری پر از خار را زیر پاهای برهنه ام حس میکنم. آهسته می دوم دوچرخه ای زنگ زده و متعصب در مقاومت به دیوار خانه ای ویران شده تکیه داده بود. این شهر بی مردم مانند صخره ای سخت بر دلم سنگینی می کند. هوا بوی تعفن اجساد می دهد.
میخواهم بیدار شوم ولی نمی توانم ...

Fashion Trust Arabia
( فشن ترست العربیه )
مسابقات طراحی لباس مد و فشن
فشن تراست عربیا چیست؟
Fashion Trust Arabia (FTA) با هدف استعداد شناسای بین المللی ، حمایت مالی و حمایت تجاری از طراحان مد نوظهور هر ساله مسابقات FTA را برگذار کرده و با اهدای جوایزی ، فهرست برندگان طراحان نوظهور را که واجد شرایط هستند اعلام می کند.
FTA از زمان آغاز به کار خود به عنوان جایزه ای برای حمایت از طراحان مد جدید از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، به FTA Pulse، اولین پلت فرم آنلاین که منحصراً خلاقیت های مد عربی را برجسته می کند، گسترش یافته است. این منبع ارزشمند به عنوان مکمل جایزه FTA، با جلب توجه به منطقه از طریق توجه به ویژگی ها و مصاحبات به صورت شش بار در هفته ، به قویتر کردن کانون توجه افراد مشهور دنیای به مد عربی کمک می کند.

معرفی کتاب هتل زنیت
داستان یک روسپی واقعی خیابانی
یکی از شاهکارهای ادبیات خیابانی فرانسه و برنده جایزه فلور فرانسه در سال 2012
گردآوری مجله ازمیرتایمز ترجمه: س.حمید رابطمطالب مرتبط
داستان کوتاه و جذاب مژگان ترجمه از ترکی استانبولی
پدرم را در حالی پیدا کردم که در پیشخوان یک کتابفروشی بود
در میان کتابهای قابل فروش بهت زده بود. 3 لیره برایش ارزش گذاشته بودند. خنده ای بر چهره اش بود که تا به حال ندیده بودم ، آرامشی که با آن آشنا نبودم. در کنارش کسانی که تا به حال ندیده ام... مردی که قادر به صحبت کردن نیست ، مادرم را خیلی دوست دارد اما نمیتواند ابرازش کند ، پدری که فقط می تواند عشقش را با دستی که هنگام خواب بر سرمان می کشد، به ما نشان دهد، انسانها را در آغوش می گرفت. زنی که مادرم نبود و دو مرد دیگر ، پیک های مشروب شان را به سلامتی میزنند. خوشحالی شان، چقدر عجیب است. من متاسفم که نمی دانستم پدرم چنین لبخند محکم و سرشار از شوق زندگی داشته.






